ساعت ده صبح النگو خرید از دوستمان که مغازه طلافروشی دارن به مبلغ 2150000 تومان یک ساعتی نگذشته زنگ زد که یک نمره کوچیک ترش را میخاد . تا اوشون تشریف بیارن دوباره ! قیمت النگوشان ناقابل نزدیک 300000 هزار تومان گذاشته بود روش .قربان اینهمه اقتصاد خانده ها برم خودم به تنهایی !
صفحه اصلی - وبلاگ قبلی - فوتوبلاگ 1 - فوتوبلاگ 2 - فلیکر - سایت طلا - سایت خبری فرارو - میراث فرهنگی - خبرآنلاین - پارسینه - ایسنا - مهر - بلاگر -
۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه
۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه
کی جاش کجاس ؟
دوستی که به تازه گی بازنشست شده خاطره ای را برایمان بازگو کرد که ارزش آن را دارد که به این واقعیت تمکین کنیم و احیانن بخندیم و یا گریه مان در بیاد !
دوستمان تعریف میکرد : زمانی که اداره کشاورزی و اداره دامپزشکی با هم ادغام شده بودند یکی از کارمندان قسمت دامپزشکی طبق آئین نامه ای که ( درخاستها باید کتبی نگاشته شود ) به رئیس اداره ( که کشاورزی تمام کرده بود ) نوشته بود : " ما مقداری "سُرنگ خودکار" نیاز داریم برای تزریق " (در دامپزشکی گویا هم سرنگ خودکار داریم و هم نیمه خودکار )
رئیس اداره در زیر نامه دستور داده بود : سُرنگ را از مرکز استان تهیه کنید و خودکار را از لوازم التحریر فروشای شهر
"ء" و" ت" و یا با همین مضمون" دی"
دوستمان تعریف میکرد : زمانی که اداره کشاورزی و اداره دامپزشکی با هم ادغام شده بودند یکی از کارمندان قسمت دامپزشکی طبق آئین نامه ای که ( درخاستها باید کتبی نگاشته شود ) به رئیس اداره ( که کشاورزی تمام کرده بود ) نوشته بود : " ما مقداری "سُرنگ خودکار" نیاز داریم برای تزریق " (در دامپزشکی گویا هم سرنگ خودکار داریم و هم نیمه خودکار )
رئیس اداره در زیر نامه دستور داده بود : سُرنگ را از مرکز استان تهیه کنید و خودکار را از لوازم التحریر فروشای شهر
"ء" و" ت" و یا با همین مضمون" دی"
۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه
۱۳۹۰ دی ۲۰, سهشنبه
۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)