۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه

همه حرفا مفت نیس

راسته حسینی ...  و تیمچه حَسَنی ...  و اون سر ِ بازار و این سرش !
کلام حق را که ایراد بگیری مطمئن باش خودت ایشکال داری بَبَم جان
*************

به کلاه بغل دستی تان محکم بچسبيد
که بر سرتان نرود


: آتیه نوری

۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

از نعمات باران و برف

 باران و یا برف که میبارد از ویراژهای موتور سیکلتی داخل خیابان و پیاده روها کاهش حضور پیدا میشود .
و
ما میتوانیم مطمئن با شیم که در راه امنی طی طریق میکنیم

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

فلسفه الا کلنگ


فلسفه ی الا کلنگ
اثبات بزرگی کسی ست که
فرو می نشیند تا دیگری
فرصت پرواز را تجربه کند .




: رویا پاکدل

۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

قذافی مرد بزرگی بود!

بیائیم باور کنیم که معمر قذافی مرد بزرگی بود . آنکه سر ِ قول و  وعده و عقیده اش میماند مرد و یا زن ِ بزرگیست ! ( دگماتیسم در  این گفتار جایی ندارد . کُشت و کشتار حرف اول را میزند ) خلاف یا نا خَلَف فرقی نمیکند . اینکه در این عکس التماس به ماندنش مینماید معمر ! افکارمان را مینماید ( ببخشین )

پ ن : کاش احمقای انقلابی ،  قذافی رو نمیکشتن . 
پ.ن2 : خیلی لیبیایی شدیم نه ؟  کاستاریکایی و کوبایی نشدیم به تر ! هوگو چاوز ی پیش کش !

صبح جمعه با شما

عکس تزئینیست
به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم می پسندن  وگرنه بهتر از ما رو که همه دوس دارن
 از: فیس بوک سفلام !

۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

هِندل زدن هم کاریست

غیر از دویدن
غیر از دور ماندن ِ از انبساط خاطر
غیر از خواندن و ندیده  شدن هامان
غیر از تسلسل روزها
غیر از تفکر به
کاستی ها
کم کاری ها
...
حلزونها یا
لاک پشتها را
شاهده گریم که
از سرو روان
بالا میروند
و ما هنوز واپس میزنیم


۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

کاش به همخابگی مان احساس مثبتی داشتیم

عشق ِ خاب دارد تا سر ِ شب و از اونجا تا سر ِ صبح ِ فردا و از اونجا بازم تا سر ِ شبی دیگر ! 
فکرش که شروع میکند به کار کردن وا میماند که دوران بازنشسته گی اش را چطور بگذراند . با خواب و یا " بی - و ی " خوابه گی  و در به دری ؟
.
خوردن ماهی بی اُستخان چه لذتی خاهد داشت اُونوخ !

۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

پیکان ، ژیان ، یا زانتیا ؟ مسءله این است



جاده اهر به تبریز - سرعت ماشین یکصدو سی کیلومتر نشان میدهد - جاده باز و فراخ خیال ما دراز - ماشینمان زانتیاس و کلی امکاناتش به راس - متین و حواس به جاده ایم - سربالایی نزدیک به تبریز را که میگذریم کفگیرک سرباز را میبنیم که : ( بزن کنار ) . میزنیم کنار ... میگوید مدارک  ( میدهیم ) میگوید بدهید به جناب سروان ( به ماشین پلیس اشاره میکند ) پیاده شده و خدمت جناب سروان که ستوان یک است میرویم . جناب سروان (همون ستوان یک که هنوز به درجه سروانی نرسیده ) نگاهی به برگ بیمه و تصدیق و کارت ماشین انداخته و نه انداخته ، رو به ما میکند و میگوید : سرعتت غیر مجاز بود باید جریمه شوی . جریمه مان میکند بیس هزار تومانی . ... طی طریق میکنیم و وسط راه به منزل بانو عرض میکنم که چرا منبعد پیکان سوار نشویم یا ژیان ، که سرعتش با تابلوهای جاده مان هَمخان هستند و جریمه شاملشان نمیشود . اوشون هم میگوید زانتیا بهتر است اما نباید سرعتت بیشتر از 90 کیلومتر در شب و 110 کیلومتر در روز باشد ... میپرسیم پس چرا زانتیا داشته باشیم  که سرعتش بالای 200 ه ؟ ... وقتی میخاست جوابمان دهد شبکه یک سیما برفک راه میاندازد و سپس برق ها میروند . با گاز کاری نداریم که هم جریمه سازه ( از نظر اتوموبیلی - گاز پدالی ) و هم  گران (ازنظر مصرف خانه گی) . ء ء ء ... راستی امروز جمعه س . پاشیم بریم بیرون بهترتره . البت اینبار با تاکسی تلفنی !

:: کسی میتواند بگوید ماشینهای با سرعت بالا را کجا میشود راننده گی کرد غیر پیست اتومبیل رانی ؟

۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

سفرمان به خیر نبود . سفرتان به خیر باد

 رستوران هتلی در تایلند / یک روز از هزاران/ نه اهانت نیس!

وارد رستوران هتلی در تایلند میشوی .آنجا برا خوردن صبحانه همه چیز دارد . و همه اش مجانی . تا دل و روده ات اجازه میدهد میتوانی بخوری .  از غذاهای ایرانی گرفته تا غذاهای هندی و بلغاری و چینی و اروپایی و آمریکایی و ... 
میخوریم به اندازه قد و قواره مان!
توریست زیادی اینجا هجوم آورده است ... ناگهان چشممان به تابلویی می افتد که به زبان فارسی نوشته شده است به این مضمون که : لطفن صبحانه را بیرون نبرید !!! برایمان گران می آید . به هیچ زبانی این جمله بر روی دیفار نگاشته نشده است الا فارسی !!!
کَکمان میگزد . عصبانی میشویم ... کوفتمان میشود صبحانه ... یعنی ما فرهنمگان اینقدر پایینه یا تایلندی های نفهم ... جواب را موقعی میگیریم که یک  ایرانی ، پنج شیش تا کره را وقتی داخل جیب کاپشن اش میگذارد می یابیم . میگوییم برادر ! اینجا همش دوربین مدار بسته دارد کلی . این کره ها را نمیتوانی بیرون ببری . قبول میکند و آنها را سر جایش میگذارد . کوفت کوفتمان میشود هم صبحانه و هم سفر به تایلند و هم فرهنگ اختلاس و دزدیمان . 
باید برگردیم . برمیگردیم و به آنهمه فرهنگ والای  از دست رفته مان گریه مان میگیرد 

گفته باشم : فیلم مستند این جنایت و حقارت  هنوز دستمان هست و احتمالن در پستهای بعدی رو کنیم

۱۳۹۰ مهر ۱۷, یکشنبه

خانه ي دوست كجاست؟ / Where is the friend’s house

"خانه دوست كجاست؟" 
در فلق بود كه پرسيد سوار.
آسمان مكثي كرد.
رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شن‌ها بخشيد
و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت:
نرسيده به درخت،
كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است
مي‌روي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ، سر به در مي‌آرد،
پس به سمت گل تنهايي مي‌پيچي،
دو قدم مانده به گل،
پاي فواره جاويد اساطير زمين مي‌ماني
و تو را ترسي شفاف فرا مي‌گيرد.
در صميميت سيال فضا، خش‌خشي مي‌شنوي:
كودكي مي‌بيني
رفته از كاج بلندي بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او مي‌پرسي
خانه دوست كجاست."


مرتبط : یک بچه مدرسه‌ای متوجه می‌شود که دفتر دوستش را به اشتباه برداشته‌است. بنابر این از خانه بیرون می‌رود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما راه دشوار و درازی در پیش است و فرصت اندک
مرتبط II : فیلمی نسبتن قدیمی اما بسیار عالی از عباس کیا رستمی که من ِ قدیمی هنوزم عاشقشم .
مرتبط III: مثل "باشو غریبه کوچک " بهرام بیضایی و بازی زیبای سوسن تسلیمی با پسر نازنینی به نام باشو . خلاصه داستان ِ این یکی اینکه :
باشو به دنبال بمباران هوايي و كشته شدن پدر و مادرش به درون كاميوني مي پرد و از زادگاهش، جنوب، مي گريزد. وقتي چادر بار كاميون را كنار مي زند خود را در شمال مي بيند. باشو به مزرعه زني به نام «نايي» پناه مي برد. نايي در غيبت شوهر، كه به جنگ رفته است، مزرعه را اداره مي كند. زن به زبان غليظ گيلكي تكلم مي كند و باشو به زبان عربي. عليرغم آنكه آنها حرف يكديگر را نمي فهمند رفته رفته رابطه عاطفي ميان آن دو برقرار مي شود. نايي نامه هايي به شوهر مي نويسد و برخلاف نظر او باشو را به عنوان فرزند خانواده مي پذيرد. پسرك در كارهاي خانه و مزرعه به زن كمك مي كند. مدتي بعد مرد كه دست راستش قطع شده، بازمي گردد و حضور باشو را در جمع خانواده مي پذيرد.
دانلود فیلم باشو

۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

ده سوال از رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه -برگرفته از مجله ی تایم، شماره ی 10 اکتبر 2011

این را هم داشته باشیم فعلن

نخست وزیر ترکیه با موضع گیری هایش و با سیاست های اجرایی موفق اش نه تنها ترکیه را بسرعت به پیش برده، بلکه دارد ستاره ی سیاستمداران شرق می شود. در این جا او به ده سوال مجله تایمز در مورد شناسایی کشور فلسطین، اسرائیل و دیکتاتوری بشار اسد پاسخ می دهد:
س – به نظر شما طرح به رسمیت شناختن کشور فلسطینی مستقل در سازمان ملل متحد چگونه بود؟
ج – کاری که لازم است شورای امنیت انجام دهد پاسخ مثبت به درخواست مشروع مردم فلسطین است. اگر بحث دیگری در حال حاضر مورد نیاز باشد، باید بین دوکشور صورت گیرد.
س – شما برای نتیجه بخش بودن مذاکرات صلح چه می کردید؟
ج – شورای امنیت سازمان ملل متحد تا کنون بیش از 89 قطعنامه در مورد تحریم اسرائیل صادرکرده است، اما هیچکدام از آن ها عملی نشده است. هرگاه پای کشورهای دیگر درمیان است شما به آسانی تحریم هارا اعمال می کنید. درمورد اسرائیل چه اتفاقی می افتد؟ اگر این تحریم ها اعمال شده بود مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین مدت ها پیش به نتیجه رسیده بود.
س – کشته شدن 9 فعال در کشتی ماوی مرمره که توسط ارتش اسرائیل پیش از رسیدن به نوار غزه در سال 2010 متوقف شد، ضربه شدیدی به روابط اسرائیل و ترکیه زد. برای بهبود این روابط چه باید کرد؟
ج – تا زمانیکه اسرائیل برای کشتن این 9 شهروند ترکیه عذرخواهی نکند، تا زمانیکه غرامت به بازماندگان آن ها پرداخت نکند و تازمانی که به تحریم غزه ادامه دهد، روابط دوکشور هرگز عادی نخواهد شد.
س – بسیاری از ملت های عرب که اخیراً دیکتاتورهای دیرسال را برانداخته اند نگاهی به الگوی حکومتی ترکیه دارند. آیا کمک شما به آن ها درمعرض همان انتقاد هایی که آمریکا در هنگام گفت و گو از دموکراسی با آن روبروست، نخواهد بود؟
ج – آگر از ما کمک بخواهند ما دریغ نخواهیم کرد اما هیچ قصدی در صدور نظام خود نداریم.
س – بنظر می رسد ارتباط شما با اسد رئیس جمهور سوریه به هم خورده است؟
ج - غیر ممکن است بتوانم دوستی خودرا با آدم هایی حفظ کنم که متهم به رهبری حمله به مردم خود و آتش باری به سوی آن ها با تانک هستند.
س – آیا در سال های اخیر تغییراتی در روابط آمریکا و ترکیه پیش آمده است؟
ج – روابط به ویژه میان ما و اوباما همیشه بسیار مثبت بوده است.
س – در مورد اسرائیل هم همینطور؟
ج – در برخی موارد ما موافقیم که مخالف هم فکر کنیم.
س – برای شکستن بن بست میان ایران و آمریکا چه توصیه ای به آن ها دارید؟
ج – گرچه ایران چنگ افزار هسته ای ندارد شما فقط فرض می کنید که آن ها چنین توانایی را دارند و ازابتدا سعی می کنید آن هارا متوقف کنید. و بگذارید بپرسم: آیا اسرائیل مورد تهدید است یا کشورهای نزدیک اسرائیل؟ و این اسرائیل است که دارای جنگ افزارهای هسته ایست.
س – ولی شما همین تازگی ها موافقت کردید رادارهای ناتو در ترکیه نصب شود که به وضوح برای مقابله با ایران است ؟
ج – نصب این رادارها جزئی از تعهدات در چهارچوب پیمان ناتوست. همین چند دقیقه پیش داشتم با رئیس جمهور احمدی نژاد صحبت می کردم و او حتی اشاره ای نیز به این موضوع نکرد.
س – آیا پرونده عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا بسته شده است؟
ج – ما هنوز هم مصمم هستیم زیرا هیچ رهبری در اتحادیه اروپا ابدی نخواهد بود. هرچه زمان می گذرد ترکیه قوی تر می شود و این درحالی است که وضعیت بسیاری از کشورهای اروپایی را می بینید.
 
باز برگرفته ترجمه شده  از نق نقو

رضازاده هم رضازاده های قدیم

یک تصویر پائیزی از حیاط خودِ خودمان - تقه به تصویر زنید لطفن
چند روزیست که حمله وحشیانه ای از طرف جناب عزرائیل به محله ما انجام پذیرفته . کوچه مان غلغله اس.  ظرف یک ماه داخل کوچه مان چار نفر را روحشان قبض کرده این جناب ! از کار و بار اوفتادیم . رفتن ِ به  این تعذیه و آن یکی تعذیه دیگر شده کارمان.  هی فاتحه خواندیم و صلوات فرستادیم که این نیمه آمرزیدگان را هول هولکی بفرستیم بهشت و حتا بازور بازوی " داداشی مرحوم و چند منظوره "  . آدمای بزرگواری را هم توی محله انتخاب میکنه حاجی ! کساییکه یا ساده وارند و یا صداقت ِ زیست دارند و یا مهربان و قابل احترامند . از این مقوله همین بس که " محسن رضازاده " که کویمان نیز بنا به دادن سه شهید از خانواده ایشان به نامشان است از دولت  امتناع ورزید از برای گرفتن ماشین پیکان . عجیب رضازاده ای از دستمان رف . روحش شاد

پ.ن : روح فرخنده خاتون قوامی و حاجی نظری هم به خیر