۱۳۸۶ اسفند ۹, پنجشنبه

بی عنوان !

 خیابان لومبارد



دونه های گندم


جیک جیک مستون


گنجشکای مظلوم


برفِ همراهِ بارون


سختی سرما


ناله درختا


یا رحیم ! و یا کریم !


یاکریمای ناز


نونای خشک


آدمای بیمار


پیر


آدمای پشت دیوار


 


خیابان لومبارد . واجب نیست از هر چیزی سر در آورد

۱۳۸۶ بهمن ۲۶, جمعه

نان به نرخ روز خوریم ؟

 


بابا مگر توی این شهر٬ بدون داشتن وقت اضافه (+ ۹۰ دقیقه ! ) میشود نان گیر آورد !


نان در آوردن کاریست ! و نان را از نانوایی گرفتن و بر سر سفره آوردن کاری مضاعف تر . تازه  ٬ اگه دونه ای بیست تومن بخری صد تا نون تحویلت میدن عنقریب . و اگه دونه ای رو به قیمت دولتی بخوای بگیری حتا ۱۰تا دونه و هر دونه ای سیزده تومن ! نود دقیقه رو شاخ اش است برا گرفتن اش . حالا هی بگوییم این فوتبال نود دقیقه ای هم خیلی طولانی نیست  .


 

۱۳۸۶ بهمن ۲۲, دوشنبه

توامان با عشق

 


چه میشود کرد وقتی ایمیلی این چنین عاشقانه را دریافت کنی . راستی عشق چیست؟


 -             -              -


عشق، دریافتن ناگهانِ اقتصادِ زمان ا‌ست:


عطش زیستن است؛ عطش درآغوش کشیدن!


*


عشق، نگهبان آتش هماغوشی‌ست!


عشق، نگهبان بهار تن است!


*


زنان از معنای شعر زمین دور نمی‌شوند


----------------------------


۱


عشق، آذرخش ناگهان زمان در واژه‌هاست!


 


۲


عشق، دریافتن ناگهانِ اقتصادِ زمان ا‌ست:


عطش زیستن است؛ عطش درآغوش کشیدن!


  


  ............ 


 


۱۶۶


هنگام تماشای شگفت‌ترین زیبایی‌ها


عشق خفته، ناگهان با تو هم‌نگاه می‌شود!


 


کپنهاک، دسامبر، ۲۰۰۷ 


ادامه شعر را در منبع اصلی بخوانید .

۱۳۸۶ بهمن ۱۷, چهارشنبه

چه كسي پشت وبلاگ ...... قرار دارد

 


پشت مونيتور اهري كسي غير از اين چهره نمی نشیند!



البته ناگفته نا پیدا نیست ! که ماشین و عینک دودی و تی شرت سفید عاریتیست و شلوار جین هم تاناکورایی ٬ جاده هم گردنه حیران آستارا بود 


دعوت : شما هم عکستان را وارد کنید . اینجوری میشود حداقل حدس زد که پشت وبلاگ فلان ٬ چه چهره ای داد و یا بیداد میکند !؟ به نظر شما آیا این مطلب میتواند شروع یک بازی زمستانی وبلاگی باشد ؟ اگر پاسخ مثبت است شما هم بازی .

۱۳۸۶ بهمن ۱۵, دوشنبه

تمام گنجشکهای شهر

 


 عجب زمانه ای شده ها ٬ کار خیر هم درد سر سازه


آقا ! چشمتان روز بد نبینه . دو سه هفته پیش که موج سرمای بسیار شدیدی منطقه مان را در بر گرفته بود و گازها یا از تب و تاب افتاده بودند و یا قطع شده بودند دل رحمی مان گل کرد و بخاطر اینکه احسانی کرده باشیم ٬ اضافه غذا و یا نان خشک را وسط حیاط می ریختیم تا گنجشکای گرسنه و یاکریم حیاطمان از پا در نیایند . این کار را هر روز و در دو نوبت صبح و عصر انجام میدادیم . تا اینکه متوجه شدیم تعداد گنجشکها هر روز بیشتر و بیشتر میشوند .........



این تصویر از پشت شیشه پنجره ٬  و معادل آن پشت توری آنور پنجره گرفته شده و بی رنگ و سیاه و سپید است .  عین دل خودم ! ایراد از عکاس نیس به علی


امروز که هوا آفتابی و نسبتن خوب بود داشتیم چُرتی مابین صبح و شب میزدیم که به یکباره صدای جیغ گنجشکها امانم را برید ٬ سریع خودم را به حیاط رساندم که متوجه شدم آقا یا خانم " قرقی " روی درخت گردوی اسرائیلی ما ( البته که مرگ بر اسرائیل) نشسته و گنجشکا از ترس اسرائیل " نه ببخشین " قرقی سر و صدا راه انداخته اند . با اینکه قرقی را با لنگه کفش و سر قوطی پیف پاف که روی جا کفشی بود فراری دادیم و صداها خاموش شدند . ولی ....


 مانده ایم که این پرندگان " با " و یا " بی " نوا کی منزل ما را از رهن خود در خواهند آورد . تا استراحت وسط ظهری را تجربه کنیم دوباره

۱۳۸۶ بهمن ۱۲, جمعه

چه سری ! چه دُمی ! عجب پایی

 


هزینه برخی بیماریهای پر هزینه توسط دولت پرداخت می شود


--------------------------------------------------------------------------------


پی نوشت : متاسفانه فيلی ترينگ لا مذهب بصورت روباتيك و آدامتيك ! بجاي مبارزه با وبلاگهاي مخالف اخلاق و موافق فساد ! خود بلاگر را فيلی تر كرده است . ما براي فرستادن مطلب علمي و پزشكي هم بايد فيلی ترينگ را دوربزنيم . فرد عاقلي در اين ميان هست كه پاسخگو باشد ؟ ما در اين وبلاگ فقط در مورد " بيماري ام اس " لينك ميدهيم و خجالت ميكشيم كه براي فرستادن مطالبمان از فيلی تر شكن استفاده كنيم با هزارن مصائب مرتبط اش .


فيلی تر كننده گان !!! لطفن بگوئيد شما به تَبَع كدام قانون انساني ميتوانيد در پشت كيسه هاي شني مردمان بي آزار و بيماران پُر درد سنگر بگيريد ؟

 

با عرض معذرت : لعنت به فیلی ترینگ فله ای